ژنتیک حرف اول را در ابتلا به اختلال دوقطبی میزند
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۶۷۹۲۲
ایسنا/چهارمحال و بختیاری یک متخصص روانپزشکی در چهارمحال و بختیاری در خصوص نقش ژنتیک در اختلال دوقطبی، گفت: در مقایسه با افسردگی، ژنتیک در ایجاد این اختلال نقش پررنگی دارد، البته محیط و عوامل اکتسابی نیز در ابتلا به این بیماری موثر است.
مسعود نیکفرجام در گفتوگو با ایسنا درخصوص اختلا دو قطبی در افراد، اظهار کرد: خلق بالا یکی از بارزترین ویژگیهای این افراد است، بهطوری که احساس سرخوشی زیاد داشته و بهنوعی خود را خوشبختترین افراد روی کره زمین میدانند، این افراد ممکن است در گذشته مبتلا به افسردگی باشند و یا در آینده دچار افسردگی نیز شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: البته برخی از افراد دوقطبی ممکن است تحریکپذیر شده و به افسردگی نیز دچار شوند، مثلا دست به اموری میزنند که برای آنان عاقبت خوبی ندارد، معمولا میل جنسی زیادی دارند و زمانی که در حالت بالایی از دوقطبی قرار میگیرند، مذهبیتر از قبل خود میشوند و حتی ممکن است ادعای ارتباط با امام زمان (ع) نیز داشته باشند، چنین افرادی درصدد توجیه و ارشاد افراد دیگر بوده و احساس خود بزرگبینی دارند.
این متخصص روانپزشکی ادامه داد: افراد دوقطبی معمولا تمایل زیادی به خرید و فروش دارند، دست و دلبازی میکنند، زیاد میخندند، دچار حواسپرتی و پرش افکار هستند و فشار کلامشان زیاد شده و پرحرف هستند و امکان دارند نیاز به خوابشان کم شود، بهطوری که حتی تا سه روز هم بیدار میمانند.
نیکفرجام با بیان اینکه ممکن است افراد دو قطبی نیاز به بستری شدن داشته باشند، تصریح کرد: در چنین حالتی این افراد به دیگران ضربه زده و نیازمند شوک هستند، اما اگر شدت بیماری زیاد نباشد، نیازمند درمان دارویی و داروی تثبیتکننده خواب هستند.
وی در خصوص نقش ژنتیک در بیماری دوقطبی، توضیح داد: در مقایسه با اختلال افسردگی، ژنتیک در این اختلال نقش پررنگی دارد، البته محیط و عوامل اکتسابی نیز در ابتلا به این بیماری موثر است، در سطح جامعه مشاهده میشود افرادی که گرایشات مذهبی بیشتری داشته باشند خلقوخوی بهتری پیدا میکنند و کمتر به این بیماری روانی مبتلا میشوند.
این متخصص روانپزشکی تصریح کرد: در حالت عادی احتمال اینکه یکی از اعضای خانواده مبتلا به دوقطبی شود، یک درصد است، اما اگر یکی از والدین مبتلا به اختلال دوقطبی باشد، احتمال دوقطبی شدن فرزندشان ۲۵ درصد است، اگر هر دوی آنها مبتلا به دوقطبی باشد، حدود ۷۰ تا ۹۰ درصد احتمال دوقطبی شدن فرزند وجود دارد.
نیکفرجام گفت: پدر یا مادری که مبتلا به اختلال دوقطبی باشد نباید خود را سرزنش کرده و باید به زندگی عادی خود ادامه دهد، در واقع افراد دوقطبی نیازمند حمایت هستند، میتوانند ازدواج کنند و ادامه تحصیل دهند.
وی با اشاره به نقش استرس در ابتلا به اختلال دوقطبی، گفت: این عامل، تسریعکننده است، فرد ممکن است ژن دوقطبی را داشته باشد، اما بهواسطه استرس زودتر مبتلا به این بیماری روانی شود.
این متخصص روانپزشکی در پایان با اشاره به تغییر خُلق و ارتباط آن با اختلال دوقطبی، بیان کرد: اگر فرد یک لحظه شاد و لحظه دیگر غمگین باشد نمیتوان گفت که دوقطبی است، افراد باید چند ویژگی داشته تا پزشک بتواند تشخیص و تجویز مربوطه را انجام دهد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی علمی و آموزشی منطقه چهارمحال و بختیاری بیماری روانی بیماری اختلال دو قطبی ژنتيك اختلال دوقطبی متخصص روانپزشکی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۶۷۹۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازگشت شفاف قبل از مرگ!
زوال عقل اغلب به عنوان یک «خداحافظی طولانی» توصیف میشود. اگرچه فرد هنوز زنده است، اما زوال عقل به آرامی و به شکل غیر قابل برگشتی خاطرات وی و ویژگیهای هویتی فرد را از بین میبرد.
به گزارش ایسنا، زوال عقل یک بیماری است که در نهایت توانایی فرد را برای برقراری ارتباط، خوردن و نوشیدن به تنهایی، درک مکان و شناخت اعضای خانواده از بین میبرد.
از اوایل قرن نوزدهم، داستانهایی از جانب مراقبان و کارکنان بهداشت و سلامت نقل شده است که گفته شده برخی از افراد مبتلا به زوال عقل به طور ناگهانی به حالت عادی برمیگردند. آنها فردی را توصیف کردهاند که در حال یک گفتگوی معنادار و به اشتراک گذاشتن خاطراتی که فراموش کرده بوده شوخی میکند و حتی درخواست غذا میکند.
تخمین زده میشود که ۴۳ درصد از افرادی که این اصطلاحا «شفافیت» کوتاه را تجربه میکنند، ظرف ۲۴ ساعت پس از آن میمیرند و ۸۴ درصد نیز در عرض یک هفته از دست میروند.
اما چرا این اتفاق میافتد؟
زوال عقل یا دمانس(Dementia) در پزشکی و روانپزشکی، اختلال مزمن و گاهی حاد فرآیندهای روانی و زوال عصبی پیشرونده است که با تغییر شخصیت و موقعیتناشناسی و اختلال در حافظه و داوری و اندیشه همراه است. شایعترین نوع آن، زوال عقل سالخوردگی یا بیماری آلزایمر است. از دیگر عوامل ایجاد زوال عقل میتوان به سکته مغزی و بیماریهای غیرشایع ولی معروف مانند جنون گاوی اشاره نمود.
طبق تعریف، زوال عقل عبارت است از تخریب پیشرونده کارکردهای شناختی که در زمینهای از هوشیاری کامل بروز میکند. زوال عقل مجموعهای از علائم شامل اختلالاتی در حافظه، توجه، زبانپریشی، تغییرات روانشناختی و مختل شدن فعالیتهای روزمره تظاهر مییابد.
شفافیتی مبهم
دو پژوهشگر به نامهای مایکل نام(Michael Nahm) و بروس گریسون(Bruce Greyson) در سال ۲۰۰۹ اصطلاح «شفافیت نهایی» را ابداع کردند، چرا که این به یاد آوردنهای بیماران مبتلا به زوال عقل تنها اندکی پیش از مرگ اتفاق میافتد.
البته همه این شفافیتهای نهایی نشان دهنده مرگ قریب الوقوع نیستند. یک مطالعه نشان داد بسیاری از افراد مبتلا به زوال عقل پیشرفته بیش از شش ماه قبل از مرگشان بخش مختصری از خودِ قدیمیشان را بروز میدهند.
شفافیت در سایر شرایطی که بر مغز یا مهارتهای تفکر تأثیر میگذارد، مانند مننژیت، اسکیزوفرنی و در افراد مبتلا به تومورهای مغزی یا افرادی که دچار آسیب مغزی شدهاند نیز گزارش شده است.
لحظات شفافیت که لزوماً نشان دهنده مرگ نیستند، گاهی اوقات «شفافیت متناقض» نامیده میشوند. این رویداد از این جهت متناقض نامیده میشود که با سیر مورد انتظار بیماریهای عصبی مانند زوال عقل در تضاد است.
توجه به این نکته مهم است که این دورههای شفافیت، موقتی هستند و متأسفانه نشاندهنده معکوس شدن روند بیماریهای عصبی نیستند.
چرا «شفافیت نهایی» اتفاق میافتد؟
دانشمندان برای توضیح اینکه چرا شفافیت نهایی رخ میدهد، تلاش کردهاند. برخی از رویدادهای شفافیت در حضور عزیزان گزارش شده است. برخی دیگر گزارش کردهاند که موسیقی گاهی اوقات میتواند شفافیت را بهبود بخشد، اما بسیاری از شفافیتها محرک مشخصی ندارند.
یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه نیویورک حدس زدند که تغییرات در فعالیت مغز قبل از مرگ ممکن است موجب پیدایش شفافیت نهایی شود. اما این فرضیه به طور کامل توضیح نمیدهد که چرا افراد به طور ناگهانی تواناییهایی را که گمان میرفت از دست داده بودند، بازیابی میکنند.
همچنین مطالعه شفافیت متناقض و نهایی بسیار دشوار است. همه افراد مبتلا به زوال عقل پیشرفته قبل از مرگ، شفافیت را تجربه نمیکنند. رخ دادن شفافیت، غیر قابل پیشبینی است و معمولاً بدون محرک خاصی رخ میدهد.
از آنجایی که شفافیت نهایی میتواند برای کسانی که شاهد آن هستند، مسرتبخش و خاطرهانگیز باشد، برای دانشمندان غیراخلاقی است که از آن زمان برای انجام تحقیقات خود استفاده کنند. در زمان مرگ نیز برای دانشمندان دشوار است که با پزشکان و پرستاران در مورد هر لحظه از شفافیتی که ممکن است رخ داده باشد، مصاحبه کنند.
توضیحات برای شفافیت نهایی فراتر از علم است. این لحظات شفافیت ذهنی ممکن است راهی برای فرد در حال مرگ برای خداحافظی نهایی و ارتباط مجدد با خانواده و دوستان باشد. برخی بر این باورند که شفافیت نهایی نشان دهنده ارتباط فرد با زندگی پس از مرگ است.
چرا شناخت شفافیت نهایی مهم است؟
افراد واکنشهای مختلفی به دیدن شفافیت نهایی در یک فرد مبتلا به زوال عقل پیشرفته دارند. در حالی که برخی آن را تلخ و شیرین توصیف میکنند، برخی دیگر آن را گیج کننده و ناراحت کننده میدانند. همچنین ممکن است بر اثر آن اصرار برای ادامه فرآیندهای مراقبتی و درخواست اقدامات نجات جان فرد در حال مرگ به وجود بیاید.
آگاهی از شفافیت نهایی میتواند به خانواده و دوستان بیمار کمک کند درک کنند که این بخشی از فرآیند مرگ است و به این مسئله اذعان کنند که فرد مبتلا به زوال عقل دیگر بهبود نمییابد تا بتوانند از زمانی که بیمار دچار شفافیت نهایی میشود، بهترین استفاده را ببرند.
شفافیت نهایی برای کسانی که شاهد آن هستند، میتواند فرصتی گرانبها و نهایی برای ارتباط مجدد با عزیزی که قبل از شروع زوال عقل بوده باشد و برای «خداحافظی نهایی» آماده شوند.
انتهای پیام