Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-05-08@19:33:57 GMT

اختلال دوقطبی یا چالش دوقطبی سنت و مدرنیته

تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۸۲۷۳۱

اختلال دوقطبی یا چالش دوقطبی سنت و مدرنیته

دختر آبی، نامی است که در فضای مجازی بر روی «سحر خدایاری»، دختر هوادار تیم فوتبال استقلال تهران نهادند. دختری اهل قم که برای تماشای دیدار استقلال و العین به تهران می‌آید و در این خلال بازداشت می‌شود. سه‌شنبه هفته گذشته بود که رسانه‌ها خبر خودسوزی او مقابل یکی از واحد‌های قضایی را منتشر کردند؛ البته ابتدای ماجرا سخن از پوشش نامناسب و درگیری با نیروی انتظامی بود، ولی خواهر او در گفت‌وگو با رسانه‌ها روایت دستگیری سحر در جلوی درب ورزشگاه را به صورتی دیگر بیان می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گفته خواهر وی، چند هفته بعد از اینکه سحر برای گرفتن گوشی موبایل خود به دادسرای ارشاد مراجعه می‌کند، از کسی می‌شنود که باید ۶ ماه زندانی شود. همین نکته حال او را بدتر می‌کند تا اینکه اطلاع می‌دهند که پرونده به دادگاه انقلاب رفته است. روز حادثه در مراجعه به دادگاه، آن اتفاق تلخ رخ می‌دهد. «دختر آبی» با ۹۰ درصد سوختگی روی تخت بیمارستان بود تا اینکه چند روز پیش خبر فوت او منتشر می‌شود.

آغاز واکنش‌ها

گذشته از خبر فوت این دختر که بسیار تأثربرانگیز و ناراحت‌کننده است، واکنش‌ها از هرجا و هر فردی شروع می‌شود. بازیگران و فوتبالیست‌ها در اولین صف صادرکنندگان پیام‌های توئیتری و اینستاگرام در فضای مجازی حاضر می‌شوند. شاید دومین گروه بعد از اهالی هنر و ورزش و هواداران، گروه رسانه‌های خارج‌نشین فارسی زبان هستند که حالا بهترین خوراک برخاسته از یک واقعیت تلخ به دست‌شان رسیده است.

سومین دسته مسئولان دولتی هستند که انفعالشان در پس واکنش‌های مردمی آغاز می‌شود. معاونت امور زنان ریاست جمهوری درباره فوت سحر خدایاری و اقدامات انجام شده برای رسیدگی به شرایط او اطلاعیه‌ای صادر کرد. وزیر ورزش و جوانان نیز در جلسه هیئت دولت درباره اقدامات انجام شده برای حضور بانوان در مسابقات توضیح می‌دهد.

شاید یکی از تندترین واکنش‌های رسمی داخلی ما را به عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی برساند. پروانه سلحشوری، در توییتر خود نوشت: «او تنها دختر آبی نبود. سحر دختر ایران بود». توصیف ایران به جایی «مردانش برای زنان تکلیف تعیین می‌کنند و ابتدایی‌ترین حقوق انسانی از بانوان سلب می‌شود» و همچنین تعبیر «زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی می‌کنند» این بیان از یک نماینده مردم سخن قابل تأملی بود. او اذعان دارد که «همه ما در حبس و سوختن سحر‌های این سرزمین مسئولیم».

 

بعد از واکنش برخی سازمان‌های حقوق بشری همچون عفو بین‌الملل، مقام‌های فیفا در پاسخ به یورونیوز در نامه‌ای ضمن اعلام تسلیت خود به خانواده و دوستان سحر، بار دیگر مقام‌های ایران را به تأمین آزادی و امنیت زنانی که در کارزار مشروع پایان دادن به ممنوعیت ورود به ورزشگاه‌ها شرکت دارند، فراخواند.

این مسائل باعث شد تا پدر او نسبت به سوءاستفاده از خبر فوت دخترش واکنش نشان دهد. پدر او جانباز و ساکن قم در گفت‌وگو با یک رسانه با تأکید بر اینکه من و خانواده‌ام فدایی انقلاب هستیم، از سوءاستفاده برخی افراد از مرگ دخترش با اهداف خاص ابراز گلایه و ناراحتی کرد. وی با اذعان به حضور دخترش با لباس مبدل به استادیوم فوتبال بیان می‌کند که در ماجرای اخیر اساساً احضاریه‌ای برای دخترم صادر نشده بود و روز حادثه برای پیگیری پرونده اسفندماه به دادگاه مراجعه می‌کند.

پدر سحر با رد برخی شایعات درباره صدور حکم ۶ ماه حبس برای دخترش، می‌گوید که چنین حکمی اصلاً صادر نشده بود. موضوعی که علاوه تأیید خواهر و پدرش، سردبیر خبرگزاری رسمی میزان نیز در پستی تأکید می‌کند که صدور حکم شش ماه حبس دروغ محض است و هیچ اقدام قضایی و حکمی صادر نشده است؛ زیرا در هنگام مراجعه وی به واحد قضایی برای رسیدگی به پرونده درگیری و توهین به پلیس، قاضی به علت فوت بستگانش حاضر نبوده است.

اما تحلیل ابعاد ماجرا

موضوع نخست مسئله ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌هاست؛ موضوعی که چندی پیش نگارنده با عنوان «ضعف مدیریتی که به پای شرع نوشته می‌شود» به تحلیل ابعاد دینی، حقوقی و مدیریتی آن پرداخت. در گزارش ایکنا تأکید شد که چاره‌اندیشی‌های مسئولان برای رفع این دغدغه اجتماعی ــ ورزشی نیز به جای حل مسئله بیشتر معطوف بر پاک کردن صورت آن بوده است. مسئله‌ای که علاوه بر بروز معضلات داخلی و اجتماعی، در سطح جهانی نیز اعتبار ایران را خدشه‌دار کرده و برخی نهاد‌های بین‌المللی این ممنوعیت را نوعی تبعیض جنسیتی محسوب کرده‌اند.

 

اساساً تلاش برخی بانوان برای ورود غیرمجاز و با لباس پسرانه یعنی زن ایرانی ضمن احساس تبعیض، تلاش می‌کند حق قانونی خود را در لباس مردانه بگیرد. حقوقی که صراحتاً در دو اصل ۲۰ و ۲۱ قانون اساسی اشاره شده و نه تنها محدودیت و تبعیضی برای حضور آنان در استادیوم‌های ورزشی ندارد، بلکه دولت را موظف ساخته تا زیرساخت و مقدمات لازم برای رعایت همه‌جانبه حقوق آن‌ها طبق موازین اسلامی را تأمین کند.

گرچه فضای نامناسب حاکم بر ورزشگاه‎ها که توأم با درگیری‌ها و خشونت است، باعث شده تا بسیاری با توجه به امکان تماشای بازی از تلویزیون در فضای امن خانواده، تلاش برای کشاندن زنان به ورزشگاه و آسیب‌های متعدد بعدی برای آنان امری غیرضروری و نامفید تلقی شود. همچنین آسیب‌ها و خطرات ورود بانوان برداشت واقع‌گرا و محتمل است، ولی استفاده از این تعبیر برای نادیده گرفتن حق طبیعی فراتر از واقعیت و به نوعی فرار از آن است. زیرا به هر حال ورود زنان به ورزشگاه‌ها یک مطالبه و حق قانونی است که با این توضیحات قابل سلب نیست.

با تمام برداشت‌هایی که این مطالبه را غیرضروری می‌کند و با هر نحوه اولویت‌سنجی فرهنگی و عملیاتی، این مسئله باید پس از چهل سال مرتفع می‌شد. حس فوتبال دوستی و علاقه به طرفداری از تیم محبوب یک حق انسانی و اولیه شهروندی است و علاوه بر آن گاهی ممکن است که همراه حس میهن‌دوستی شود که تنها به مردان تعلق ندارد و در بانوانی ایرانی می‌تواند به خروش در‌آید.

بنابر گزارش ایکنا، به اذعان کارشناسان موافق و مخالف، هیچ دلیل شرعی مبنی بر ممنوعیت کاری (ورود زنان در ورزشگاه) وجود ندارد و حکم اولیه شرع جواز است. برخی برداشت‌ها از محدود روایات که اختلاط توأم با تحریک شهوت را ممنوع می‌کنند، علاوه بر اینکه با نوعی توسعه در معنای اختلاط همراه است، نمی‌تواند محل استنباط سیاست محدودسازی تعاملات مردان و بانوان در جامعه قرار گیرد، مگر اینکه سلایق و برداشت‌های شخصی را به آن انضمام کنیم.

سخت‌گیری در مناسبات آزادانه زن و مرد خلاف مستندات تاریخی در زمان ائمه معصومین (ع) است. رفتار مرسوم در میان متدینان باید مستند با سنت معصومان (ع) باشد. گرچه حتی سیره متشرعه نیز مبتنی بر محدودیت حضور زنان در اجتماعات نیست.

جالب اینکه برخی از دلایل منفی حکم ثانویه با اقدامات زیرساختی نظیر تفکیک مسیر تردد، مکان استقرار و نظارت بیشتر بر فضای ورزشگاه‌ها قابل پیشگیری است و درباره برخی دیگر سؤالاتی مطرح است؛ مثلاً آیا نگاه بر ساق و دست مردان در فاصله سکوی تماشاچیان زن برای زنان تحریک‌کننده است؟ اساساً آیا با عناوین اینچنینی می‌توان حکم به ممنوعیت ورود زنان داد؟ آیا مبنای توجه به شأن زنان مسلمان که در برخی فتاوا مورد توجه قرار گرفته، می‌تواند فراتر از مواردی باشد که پشتوانه معتبر شرعی دارد؟ آیا محرومیت مقتضای حفظ حرمت است یا رساندن حق به صاحب آن با پاسداشت و کرامت شأن زن مسلمان نزدیک است؟

در این گزارش تأکید شد، با توجه به مستند طبیعی و قانونی حق حضور زنان در ورزشگاه‌ها و نبود ادله شرعی اولیه، «تکلیفی حقوقی، شرعی و اجتماعی» متوجه دولت اسلامی می‌شود. به بیان ساده‌تر در ازای هر حقی از گروه‌های اجتماعی، دولت موظف است تا مقدمات نرم‌افزاری (همچون تدوین آیین‌نامه و مقررات اجرایی) و سخت‌افزاری (همچون ایجاد زیرساخت حضور ایمن و شرعی بانوان در ورزشگاه در ورزشگاه‌های قدیمی و مدرن) را تأمین کند.

دغدغه‌های دخترانی که در بافت سنتی فهم نمی‌شوند

این دختر اهل خانواده‌ای مذهبی و بافت مذهبی است. پدر او جانباز، متدین، ساکن قم است که ۸ فرزند دارد؛ پدری که آن‌قدر متشرع بوده که حتی جواز شرعی دیدن فوتبال از تلویزیون برای دخترش را پیگیری کرده و شاید اگر پاسخ اجتهاد فقهی منفی بود، دخترش را از این حق منع می‌کرد. خواهر سحر خدایاری نیز می‌گوید درباره پوشش او می‌گوید که کلاه‌گیس آبی و یک پالتوی بلند بر تن داشته است، وقتی هم مأموران قصد بازرسی ‏بدنی او را برای ورود به استادیوم داشتند، او به آن‌ها می‌گوید که دختر است تا به او دست نزنند. این مسئله نشان می‌دهد که او حجاب شرعی خود را رعایت کرده، ولی وقتی به گشت بدنی می‌رسد نمی‌تواند پای روی باور شرعی خود بگذارد.

 

شاید او اگر از عفاف و باور دینی خود گذشته بود، داستان به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد، اما شهری که او از آن آمده بود، مأمن بانوی کرامت بود و کل عالمان شهر به برکت کرامات این بانو و به بهانه کسب فیض قدسی حضرتش در این شهر کسب فیض می‌کردند. او داستان حیا و عفت را خوب می‌دانست، اما درگیر در هیجانات و علایقی بود که برای دیگران توجیه‌پذیر نبود.

در این جامعه سکته قلبی و مرگ یک نوجوان برای خداحافظی یک بازیکن فهمیده می‌شود، ولی عشق و علاقه یک دختر به فوتبال و طرفداری شدید از یک تیم باشگاهی درک نمی‌شود. شاید هم اگر علایق و سلایق او در بافت سنتی خانواده و شهر او فهم می‌شد، یا حداقل اگر امکان دستیابی حق او به خاطر رفتار‌های خشن مردان در ورزشگاه‌ها مهیا نمی‌شد، توجیهی باورپذیر به او می‌دادند، شاید و شاید اتفاق دیگری می‌افتد.

جالب آنکه وقتی مصاحبه خبرگزاری ایکنا با تیتر «منع زنان برای ورود به ورزشگاه‌ها تبعات منفی بیشتری دارد» منتشر کرد و یک روزنامه در قم آن را منتشر کرد، موجبات نگرانی و تعجب دفتر آیت‌الله سبحانی فراهم آمد. دفتر این مرجع تقلید در 14 شهریورماه در نامه‌ای به مدیر مسئول این روزنامه، ضمن بیان نکاتی پیرامون این مطلب، خواستار مشورت رسانه‌ها در خصوص انتشار مسائل دینی با دفاتر مراجع تقلید شد.

اگر دادرسی بدون اطاله بود

نکته بعدی فرایند دادرسی و قضایی است؛ خانواده وقتی بعد از بازداشت او، موفق نمی‌شوند در روز چهارشنبه وثیقه نقدی ۵۰ میلیون تومانی تأمین کنند و در روز پنجشنبه به تهیه می‌کنند، به علت تأخیر او تا روز شنبه در زندان می‌ماند. خواهر او تصریح می‌کند که روز رفتارش خیلی تغییر کرده بود و بسیار ناراحت و گوشه‌گیر شده ‏بود. تأثیر این بازداشت و تکرار وقایع روز گذشته در خاطر تنهایی او که توأم با حس تبعیض و تضییع حق در دنیای او شده است، اثر نامطلوبی بر او می‌گذارد.

به ادعای خواهر سحر، بیان سابقه بیماری و اختلال روانی (دوقطبی) برای دادیار در فرایند دادرسی او فایده‌ای ‏نداشته است. زیرا او سابقاً در دوران دانشجویی یک‌بار اقدام به خودکشی کرده و مدتی هم در بیمارستان بستری ‏شده که مدارک پزشکی‌اش نیز موجود بوده است.

همچنین فرایند دادرسی در ایران به دلیل ازدحام پرونده‌ها اطاله می‌خورد. زیرا مراجعه او به دادگاه برای گرفتن موبایل برای پرونده اسفندماه بوده است و به تصریح سردبیر خبرگزاری رسمی قوه قضائیه، هنوز حکمی برای او در روز مراجعه‌اش صادر نشده بود. همه موارد این سؤالات را مطرح می‌کند که اگر حکم توهین او به ماموران انتظامی زودتر صادر شده بود، اگر گوشی موبایلی که برای او زودتر به او بازگردانده می‌شد، اگر سابقه بیماری روانی منجر به خودکشی در بازداشت و حکم نهایی ملحوظ می‌شد، اگر وقتی قاضی حکمی صادر نکرده، فرد غیرمسئولی به او خبر حکم شش ماهه نمی‌داد، اگر مشاوره حقوقی و وضعیت پرونده به شکل روشنی بود که گفته‌های یک شخص غیرمسئول را قبول نمی‌کرد، آیا وضعیت سحر امروز به شکل دیگری بود؟

وقتی حواشی به متن می‌آیند

وقتی انسان مبانی نظری و دینی صحیحی ندارد ممکن است با مشتی فشار و با عینک پوچ‌اندیشی دنیای پیرامون خود به دام خودکشی بیفتد. اما وقتی انسانی که در یک خانواده‌ مذهبی رشد کرده و در محیط پیرامون خود با پیامدهای دینی خودکشی آشناست، حتی به آن فکر نمی‌کند، مگر اینکه مسایل سنگین‌تری او را از حد تراز رفتار منطقی خارج کند. چه برسد به يك مسئله به ظاهر نه‌چندان مهم يعني ديدن از نزدیک يک مسابقه فوتبال و كشيده شدن به دادگاه. به ویژه اینکه این معضلات روحی در دوران تحصیل نیز بروز داشته است.

حال سؤال اینجاست که چه چیزی باعث خودسوزی دختری جوان شده است؟ ممکن است برخی به سابقه اختلال روانی او اشاره کنند. در این صورت باید پرسید که آیا این اختلال روانی معلول بیولوژیک درون او بوده است؟ منشأ اختلالات دوقطبی معلوم نیست، ولی ژن‌ها در این اختلالات مؤثرند و می‌تواند مشکل فیزیکی در قسمتی از مغز باشد که کنترل حالات روحی را بر عهده دارد. اما گاهی نوسانات خلقي ممکن است از سوی استرس تقویت شود. درست است که این اختلال او را به حدی از ناتعادلی رساند که گزینه خودکشی را انتخاب کند، اما چه چیزی توانست او را به این میزان از احساس شديد افسردگي برساند. آیا او همواره این گونه بوده است. این فرضیه منطقی به نظر نمی‌رسد، زیرا او توانسته با این سطح از اختلال دو مدرک دانشگاهی کاربردی بگیرد. آیا این فشار روانی که قاتل خاموش او شده است ریشه‌های اجتماعی دارد؟

بسیاری معتقد هستند که با وجود معضلاتی مانند بیکاری و تأخیر در سنت ازدواج دختران، پیگیری مسئله حضور بانوان در ورزشگاه‌ها موضوعی حاشیه‌ای است که حتی پرداختن به آن همراه با غرض‌ورزی خواهد بود. اتفاقاً مسئله همینجاست؛ وقتی به کلیات و مهمات مسائل جوانان و بانوان رسیدگی نمی‌شود و محلی برای واخواهی تعبیه نمی‌شود، حواشی و جزئیات خود را به میدان می‌آورند.

به نظر نگارنده، جدا از مسائل پنهانی که ممکن است بر ما پوشیده باشد، ولی بخش مهم اختلال دوقطبی به جای درون او، برخاسته از باورهای متعارضی بود که در تقابل دو دنیای سنت و مدرنیته به وجود آمده‌اند. اندیشه‌هایی که از یک سو از سنتی الهی یا مردمی ولی اصیل الهام گرفته است و از سوی دیگر رهاورد مقتضیات دنیای نوظهوری است که سبک زندگی و سلایق و علایق بخشی از مردم را در قالب یک دهکده جهانی همگانی کرده است. دنیایی که ممکن است پخش یک کلیپ از رفتار یا اتفاق مضحک از یک شخص تبدیل به چالشی جهانی در فضای مجازی شود.

یک چالش دوقطبی پیرامون او الگوی زن موفق در جامعه است. یک سمت ارزش‌های جامعه از الگوی متعالی زن مسلمانی سخن می‌گوید که باید پاک و سالم و صاحب علم شود و به فضایلش در مقام مادری بیفزاید. اما بخش دیگری از حقایق جامعه تنها بانویی را موفق می‌داند که موفق به کسب مدرک دانشگاهی و سپس صاحب شغلی شود. سحر خدایاری موفق به کسب دو مدرک دانشگاهی کاربردی می‌شود، ولی همچنان بیکار می‌ماند و نمی‌تواند از گذاشتن وقت و عمر خود بهره‌ای ببرد. گرانی و مشکلات اشتغال و معیشت باعث می‌شود تا بسیاری در جامعه و اطرافیان موفق به پیدا کردن نیمه گمشده خود نشوند. او در نبرد با تعارضات جامعه دچار معضل می‌شود.

چالش دیگر ابزار رسانه و تبلیغ علایق و سلایق فراجنسیتی است. در جامعه ما که تفریحات سالم و ارزان قیمت اندکی وجود دارد و اوج تفریح جوانان صحبت از دنیای ورزش و تحولات آن است، کشش و ابراز علاقه فوتبالی یک دختر امری طبیعی است، ولی علاقه شدید او به این ورزش به خوبی درک نمی‌شود. به ویژه از جانب خانواده و محیطی که در سنت زندگی می‌کنند و زیست این طیف از نسل جدید را نمی‌پذیرند.

جالب‌ آنکه پدر سحر در پاسخ به پرسشی که به نوعی جواب را هم دربردارد، به این واقعیت اذعان دارد؛ وی در پاسخ به پرسش یک روزنامه که آیا افرادی که در جایگاه مسئولیت یا غیر آن هستند با طرح موضوعات حاشیه‌ای و غیراولویت‌دار همچون طرح موضوع ورود زنان به ورزشگاه، دختران و جوانان را تحریک می‌کنند، در مرگ دختر خود مقصر می‌داند یا خیر، می‌گوید: بله، این افراد را مقصر می‌دانم، واقعاً زنان چه نیازی به حضور در ورزشگاه دارند». او راست می‌گوید، فهم این سلیقه و نیاز مدرن بانوان در شبکه ارزش‌های سنتی قابل هضم نیست.

گرچه او می‌دید که دخترش پس از کسب دو لیسانس، طی ۵-۴ سال اخیر دچار مشکل روحی روانی شده بود و دارو مصرف می‌کرد ولی دلیل اینکه چرا طی سال‌های اخیر علاقه‌مند به فوتبال شده بود را درک نمی‌کرد؛ دختری که با همان نگاه مذهبی و سنتی در هنگام تماشای بازی‌ها با تسبیح برای پیروزی تیم مورد علاقه‌اش صلوات می‌فرستاد، چگونه به جایی می‌رسد که در اعتراض به اتفاقات فرارویش خودکشی می‌کند؟

واقعیت آن است که انتظار و تحلیل ما از رفتار دیگران براساس پیش‌فرض‌ها و باورهای خودمان است؛ وقتی باورهای پدران با هنجارهای روز جامعه مطابق است، وقتی آنان نیازها و دغدغه‌های جوانانشان را عیناً با تجربه گذشته خود مقایسه می‌کنند و در ادامه وقتی احساس تبعیض، سوءرفتار و ناامیدی به آینده مبهم خود ندارند، نمی‌توانند مسائل را از زاویه دختران نسل جدید تجزیه و تحلیل کنند.

مقصود، صحت تمام مطالبات روز جوانان امروز ایرانی نیست، بلکه منظور این است که برای درک برخی رخدادها و اعتراضات که نهایتاً به خودکشی می‌رسد، باید دنیا را از پنجره نگاه و از زاویه افقی که پیش روی آنان ترسیم شده است؛ ببینیم.

حجت‌الاسلام محمدرضا زائری در این باره می‌نویسد: يكي از وجوه قابل تأمل موضوع مرگ تلخ دختر آبی اين است كه او ساكن قم بوده. ‏آيا اين حادثه دردناک عالمان و فقيهان قم را به پرسش وا می‌دارد؟ آیا تدبر و تدبیری برای دغدغه و مسئله‌های جوانان کشور خصوصاً چالش‌های دختران و به طور اخص دختران قم حاصل خواهد شد؟» او در پیامی دیگر می‌نویسد: «آیا نمی‌پرسید که وقتی برای کسی پرونده قضایی تشکل می‌شود، چه بر او می‌گذرد؟ آیا چقدر حقوق انسانی و کرامت الهی او مراعات می‌گردد؟».

و اما نقش ما

شاید بتوان مهم‌ترین نقشه راهی که برای معضلات اینچنین در جامعه فراهم کرد، ساخت پل و واسطه گذار بین دو نسل است. گرچه شکاف بین نسل‌ها در دوره اخیر تبدیل به دره‌ای عمیق شده است و تبادل آتش میان سنت و مدرنیته، فرصت تعامل و سخن گفتن را سلب کرده است، ولی باز بهترین راه ایجاد بستر تفاهم و درک مشترک در طیف‌های سنتی و مدرن است. تأکید می‌شود که مراد از سنت معادل مذهب نیست، هرچند که تا حد زیادی متأثر از دیدگاه عرف دینی و قرائت رسمی دین در جامعه است.

در این مسیر باید کارکردهای حضور زنان با حفظ شئونات شرعی در میادین متعدد از جمله ورزشی و تفریحی بیش از پیش تبیین شود، بسترهای فرهنگی و عقیدتی فراهم می‌شود تا دریافت متناسب و به‌روزتری از حضور مطلوب بانوان در اجتماع درک شود و در این مسیر به دام هنجارشکنی، تقدس‌زدایی و تخریب فرهنگی نیفتیم. از این رو باید از حداکثر فرصت‌ها در مسیر گفت‌وگوهای مدنی، مباحثات علمی و مناظرات نرم سیاسی بهره برد تا به «انسداد راهکارهای اصلاحی» یا «قبح‌شکنی فرهنگی» مبتلا نشویم.

البته رویکرد نیازمند همگامی و همراهی تمام دستگاه‌های فکری، فرهنگی، اجرایی امنیتی، انتظامی و قضایی است؛ البته علاوه بر نهادهای حاکمیتی، تعاملات مردمی چه از سطح خانواده‌های علاقه‌مند به فوتبال و چه در سطح سازمان‌های مردم‌نهاد، گروه‌های اجتماعی و طیف‌های فعالان مدنی باید صورت پذیرد تا هم سطح آگاهی عمومی ارتقا یابد و هم فضا برای توسعه حضور مطابق با شرع و اخلاق بانوان در جامعه فراهم شود.

به قلم محمد پارساییان، دانش آموخته دکتری قرآن و حدیث

انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: ایکنا دختر آبی سحر خدایاری قم زائری خودسوزی خودکشی بیکاری مذهب مدرنیته سنت سبک زندگی اعتراض استادیوم حضور زنان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۸۲۷۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اتفاقی که فقط در ایران نگرانی دارد؛ دلواپسان به دنبال وضع دوباره ممنوعیت؟

رقابت‌های لیگ برتر فوتبال ایران در شرایطی با حساسیت خاصی به‌ویژه در همین هفته اخیر پیگیری شده که همچنان مقوله برخورد با تماشاگران زن در ورزشگاه، از حفظ شأن و منزلت آن‌ها گرفته تا جایگاه در نظر گرفته‌شده برای آن‌ها و بقیه، مورد نقد و بحث است. در هفته‌های اخیر یکی، دو اتفاق رخ داده که به قرار باب میل عده‌ای شده تا بر طبل رنگ‌ورو‌رفته ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه کوفته و در وصفش با استفاده از رسانه‌های همسو، مطالبی به رشته تحریر درآورده و ژست عالمان پیشگو را گرفته و از این بگویند که «دیدید حق با ما بود».

 

اتفاقات ساده است؛ جیمی‌جامپ زنی از روی سکوی ورزشگاه در اراک خودش را به کاپیتان استقلال رساند و پس از آن هم در رفتاری مشمئزکننده یکی از افرادی که در جمع هواداران سپاهان در تقابل با پرسپولیس، روی سکوی ورزشگاه آزادی نشسته بود، الفاظی زشت خطاب به زنان به کار برد که به قدر کفایت بازتاب داشت. دلواپسان حضور زنان در ورزشگاه که چندین سال مانع از محقق‌شدن این موضوع شده‌اند، با کنار هم گذاشتن همین دو گزاره، به آب و آتش می‌زنند تا دوباره مانع از حضور زنان در ورزشگاه شوند. جالب آنکه حاضر به شنیدن این جمله ساده هم نیستند که اگر مردی هتاکی کرده چرا باید مانع از ورود زنان شد؟ یا اینکه ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه صحه‌گذاشتن بر ناتوانی در اصلاح امور فرهنگی نیست؟

آش آن‌قدری شور شده که در روز‌های اخیر یکی، دو رسانه همسو با چنین تفکراتی به این ایده پروبال داده‌اند که «نکند کار، کار خودشان باشد تا مانع از تحقق کامل پروژه حضور زنان در ورزشگاه شوند». با‌این‌حال، از آنجا که مسئله مدیریت در امور ورزشی از دیرباز پررنگ بوده، در ساده‌ترین اتفاق، طرح پاک‌کردن صورت‌مسئله روی میز گذاشته شده و یکی، دو ورزشگاه به‌سرعت از حضور زنان منع شده‌اند و مابقی هم احتمالا با محدودیت‌هایی همراه خواهند شد.

البته که در این بین، نگرانی‌های دوپهلویی که از سوی وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال هم مطرح شده، بیش از آنکه دلگرم‌کننده باشد، نگران‌کننده است و بیم آن می‌رود که نقد دلواپسان که بعضا ارتباط نزدیکی با دولتمردان کنونی دارند، آن‌ها را به سمتی هل دهد که تاوانش را فوتبال ایران و سپس زنان مشتاق به تماشای فوتبال دهند.

جالب آنکه در این بین تلاش خواسته یا ناخواسته‌ای صورت گرفته تا لفظ جدیدی برای محدودکردن زنان شکل بگیرد. اگر تا دیروز کلیدواژه «زیرساخت» بهانه خوبی بود تا سد راه ورود زنان به ورزشگاه شوند، به‌تازگی عبارت «کرامت زن» وارد ادبیات مدیران ورزشی شده و با استفاده از آن، باب جدیدی در مقوله ورود زنان به ورزشگاه گشوده شده است.

برای روشن‌ترشدن بیشتر بحث کافی است به نامه وزیر ورزش به فدراسیون فوتبال در هفته اخیر رجوع کرد. در بخشی از آن نامه چنین آمده است که «همان‌طور که مطلع هستید موضوع امکان حضور بانوان محترم علاقه‌مند فوتبال در ورزشگاه‌های کشور در شرایطی مورد موافقت مراجع تصمیم‌گیرنده قرار گرفت که فدراسیون فوتبال به‌عنوان متولی فوتبال کشور و همچنین باشگاه‌های حرفه‌ای فوتبال در جهت بهبود زیرساخت‌ها، ساماندهی هر‌چه بهتر هواداران زن و مرد و همچنین ارتقای جو اخلاقی و فرهنگی حاکم بر استادیوم‌های فوتبال تلاش کنند که متأسفانه نه‌تن‌ها شاهد بهبود شرایط فرهنگی حاکم بر ورزشگاه‌های فوتبال نیستیم، بلکه شاهد بروز و ظهور صحنه‌ها و اتفاقاتی هستیم که هرگز در شأن هواداران ایرانی نبوده و متأسفانه رفتار برخی هوادارنما‌ها زمینه ایجاد خدشه بر منزلت و کرامت زن ایرانی را نیز فراهم کرده است که رصد و کنترل این افراد معدود وظیفه باشگاه‌هاست».

شاید در نگاه نخست این نامه وزیر از سر دلسوزی باشد. البته که احتمالا هم چنین است و وزیر محترم ورزش همان‌طور که خودش در ادامه اشاره کرده «ورزش بدون ارزش را فاقد اعتبار برای نظام جمهوری اسلامی ایران» می‌داند. با‌این‌حال در پس چنین دلسوزی، خط‌و‌نشان ریزی هم دیده می‌شود؛ به‌ویژه جایی که عنوان می‌کند مراجع تصمیم‌گیرنده به‌طور مشروط ورود زنان به ورزشگاه را پذیرفته‌اند. این پیام نهفته در دل چنین جملاتی را، ولی نباید از یاد برد که احتمالا اگر چنین شروطی رعایت نشود، مسئله ورود زنان به ورزشگاه هم اگر ممنوع نشود، محدود خواهد شد.

وزیر ورزش تنها مدیری نیست که کرامت زن را پس از اتفاقات اخیر برجسته کرده است، بلکه همین روز گذشته، مهدی تاج، رئیس فدارسیون فوتبال هم با اشاره به همین کلیدواژه، هشدار داده که می‌تواند مانع از حضور زنان در ورزشگاه شود. برخلاف تیتر‌ها و تأکیدی که رسانه‌های نزدیک به فدراسیون به کار برده و از قول مهدی تاج نوشته‌اند که «حضور زنان در ورزشگاه منع نخواهد شد»، ولی مشخصا در بخشی از صحبت‌های مهدی تاج، تهدید روشنی به کار رفته که نشان می‌دهد او و مدیران بالادستی، به گزینه منع تماشاگران زن از حضور در ورزشگاه فکر کرده‌اند.

تاج، روز گذشته در واکنش به نامه وزیر ورزش درباره اتفاقات رخ‌داده در ورزشگاه‌ها گفت: «جواب نامه وزیر را دادم. ایشان یک نامه‌ای به ما زدند و نگران بودند از وضعیت باشگاه‌ها و حرکتی که باید در باشگاه‌ها از نظر فرهنگی صورت بگیرد که اتفاق نیفتاده است. بنده در جواب گفتم یک‌سری اقدامات را بعد از نامه ایشان انجام خواهیم داد. جلسه در همین دو، سه روز گذاشتیم. هم با خلیج فارس و هم با بانک شهر جلسه گذاشتیم. امروز هم دوباره جلسه دیگری خواهیم داشت. به همه هم اعلام کردیم اگر کسی نمی‌تواند کرامت زنان را حفظ کند و آن‌ها راحت به ورزشگاه بروند و مشکلی پیش نیاید ممکن است ما ورود را منع کنیم».

عبارات کاملا مشخص است؛ اگر کرامت زن حفظ نشود، ممکن است ورود آن‌ها را منع کنیم. حالا و در این بین، با وجود نگرانی‌هایی که این اواخر درباره کرامت زن شکل گرفته، پرسش بسیار ساده‌ای ذهن مخاطب را درگیر می‌کند: به غیر از طرح ممنوعیت زنان از ورود به ورزشگاه و به‌جز همراهی با دلواپسان و رسانه‌های خاص، آیا برنامه‌ای برای بهبود زیرساخت سابق یا کرامت زنان، در دستور کار مدیران قرار دارد؟

دیگر خبرها

  • اتفاقی که فقط در ایران نگرانی دارد؛ دلواپسان به دنبال وضع دوباره ممنوعیت؟
  • نگرانی ادامه‌دار دلواپسان از حضور زنان در ورزشگاه
  • خزعلی: حضور زنان در ورزشگاه تصمیم نظام بود
  • عاشق‌ترین دختر پرسپولیسی در روز ممنوع‌الورودی به ورزشگاه! | تصویر
  • خزعلی: تصمیم ورود بانوان به ورزشگاه‌ها با نظام بود | ممنوعیت جدید در راه؟
  • ورود زنان باید ضابطه‌مند باشد/ ورود بانوان به ورزشگاه منع نمی‌شود
  • ورود بانوان به ورزشگاه تصمیم نظام بوده است
  • ۱۰ دلیل برای بی خوابی در زنان | یک زن چقدر به خواب نیاز دارد؟
  • نساجی – پرسپولیس بدون حضور زنان؛ چرا؟
  • (ویدئو) نظر محمدرضا طالقانی درباره‌ دوقطبی دبیر - خادم: رسول همیشه خویشتن‌داری کرده