همه چیز درباره اختلال دو قطبی + نشانهها و راهکارهای درمانی
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۳۶۴۲۴
به گزارش خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران؛ شاید در بین اطرافیانتان با افرادی مواجه شده باشید که بسیار اندوهناک، نا امید و بی انگیزه باشند و یا اخلاقیات پایدار و ثابتی نداشته باشند بطور مثال در یک لحظه بسیار شاد و پرهیجان و بعد از چند لحظه به مرحله از سکوت و انزوا و ناراحتی برسند.
درست است، این افراد از یک بیماری روانی به نام اختلالات دو قطبی رنج میبرند و که دلیلش مشخص نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا شما را با بیماری اختلال دو قطبی، نشانهها و راههای درمانی آن آشنا نماید، پس با ما همراه باشید.
اختلال دو قطبی چیست؟اختلال دو قطبی، اختلال مغز است که باعث تغییرات شدید خلق و خو و تغییرات شدید سطح انرژی بدن میشود. علت این بیماری کاملا مشخص نیست. ژنتیک، فیزیولوژی مغز و عدم تعادل انتقال دهندههای عصبی ممکن است در ایجاد این بیماری نقش داشته باشند.
انتقال دهندههای عصبی، پیام رسانهای شیمیایی هستند که اطلاعات را در مغز و سرتاسر بدن ارسال میکنند در واقع علائم دو قطبی میتواند در هر فردی متفاوت باشد.
دوقطبیهر فردی در زندگی شخصی خود مشکلات و بالا پایینهای خاص خود را داشته است. فردی که دو قطبی است تغییراتی به مراتب شدیدتر از حد معمول در خلق و خوی خود دارد. شما با این مسائل در زندگی روزمره خود مواجه میشوید و بردباری میکنید. این تغییرات شدید خلق و خو میتواند باعث تخریب زندگی روزمره و ارتباطات فرد بیمار شود.
بیشتر بخوانید: افراد خیلی چاق و خیلی لاغر بخوانند
از جمله اختلالات روانی بیماری مانیاست. این افراد به افسردگی حاد مبتلا هستند حداقل به مدت یک هفته احساس ناراحتی غیر طبیعی و زودرنجی را تجربه میکنند. همچنین ممکن است رفتارهای خطرناک و تحریک کننده از خود نشان دهند.
طبق تحقیقات موسسه ملی سلامت ذهن، انواع مختلفی از اختلال دو قطبی داریم که عبارت اند از:
اختلال دو قطبی نوع ۱
اختلال دو قطبی نوع ۲
اختلال خلق ادواری یا سایکلوایمیا
اختلال دو قطبی پیش رونده
علائم و نشانههای مانیا و یا هایپو مانیا میتواند شامل موارد زیر باشد:
سرخوشی
اعتماد به نفس کاذب
قدرت قضاوت ضعیف
گفتار سریع
رفتار پرخاشگرانه
تحریک پذیری
افزایش فعالیت بدنی
رفتارهای پرخطر
هزینههای مالی غیر معقول
افزایش تمایل جهت انجام یا رسیدن به اهداف
افزایش میل جنسی
نیاز به خواب اندک
پریشانی زود هنگام
استفاده بی دقت و خطرناک مواد مخدر و یا الکل
غیبت مکرر در مدرسه یا محل کار
توهمات و یا فرار از واقعیت (سایکوز)
عملکرد ضعیف در محل کار یا مدرسه
افسردگی در اختلال دوقطبی
علائم و نشانههای این فاز از اختلال دو قطبی نیز عبارتند از:
غمگینی
نا امیدی
افکار یا رفتار خودکشی
اضطراب
احساس گناه
بیشتر بدانید: افراد مشهوری که به اختلال دوقطبی مبتلا بودند
مشکلات در خوابیدن
کم اشتهایی و یا افزایش اشتها
خستگی
علاقه اندک به انجام فعالیتهای لذت بخش
مشکلات در تمرکز
کج خلقی
درد مزمن بدون علت
غیبت مکرر در مدرسه یا محل کار
عملکرد ضعیف در محل کار یا مدرسه
ایجاد تغییرات فصلی در خلق وخوی
برخی از افراد مبتلا به اختلال دو قطبی با تغییر فصل حالاتشان نیز تغییر میکند.
بیشتر بدانید: از دوره نوسان بین افسردگی و شیدایی تا تصمیم به خودکشی
بسیاری از این افراد در بهار یا تابستان دچار مانیا یا هایپو مانیا میشوند و در فصول پائیز و زمستان این حالات و خلق و خوی به افسردگی تبدیل میشود و در برخی دیگر از افراد، این چرخه معکوس است.
چرخه سریع اختلال دو قطبی
برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی از تغییرات خلقی بسیار سریعی برخوردارند. این افراد دارای چهار نوع نوسانات خلقی یا بیشتر در طول یک سال هستند و تغییرات خلقی در آنها بسیار سریع رخ میدهد، گاهی اوقات این نوسانات در چند ساعت اتفاق میافتد.
روان پریشی (سایکوز)
حملات شدید مانیا یا افسردگی در بیماران ممکن است منجر به سایکوز شود، علائم روان پریشی (سایکوز) شامل باورهای غلط و بسیار قوی (هذیان) و شنیدن یا دیدن چیزهایی که وجود ندارد (توهم) میباشد.
علت اختلال دوقطبیعلل دقیق اختلال دو قطبی ناشناخته است، اما عوامل متعددی در ایجاد و شکل گیری این بیماری نقش دارند که عبارتند از:
تفاوتهای بیولوژیکی
محققان بر این باورند که تغییرات فیزیکی بارزی در مغز افراد مبتلا به اختلالات دو قطبی دیده شده است و تاثیر و اهمیت این تغییرات در بروز این امر هنوز نامشخص است، اما در نهایت میتواند در کشف علت دقیق این بیماری کمک کند.
انتقال دهندههای عصبی
عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز یا همان انتقال دهندههای عصبی نقش قابل توجهی در اختلال دو قطبی و دیگر تغییرات خلق و خوی داراست.
هورمونها
تغییرات هورمونی نیز ممکن است در ایجاد و یا تحریک این بیماری دخیل باشد.
وراثت
اختلال دوقطبی در بستگان خونی (مانند خواهر و برادر و یا پدر و مادر) شایعتر است. محققان در حال تلاش برای یافتن ژن موثر در بروز این بیماری هستند.
عوامل محیطی
استرس، تجاوز و یا تجربیات تلخ و آسیب زا در زندگی فرد ممکن است نقش مهمی در اختلال دو قطبی را بازی کند.
پزشکان به اولیایی که نشانهها و رفتارهای مرتبط با اختلال دو قطبی را به مدت حداقل دو هفته در کودکانشان مشاهده میکنند، توصیه میکنند که حتما با پزشک متخصص مشورت کنند. البته تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان میتواند دشوار و بحث انگیز باشد، زیرا معیار و ضابطه تشخیصی جداگانهای برای این گونه کودکان وجود ندارد.
با وجود این، بسیاری از بالغانی که تشخیص اختلال دوقطبی برای آنان داده شده اظهار داشته اند که نشانههای بیماری از دوران کودکی در آنها شروع شده است به علاوه اختلال دوقطبی در کودکان معمولا به همراه اختلالات دیگری از جمله بیش فعالی بروز میکند.
درمان دارویی اختلال دوقطبیمهمترین داروهای تثبیت کننده خلق شامل؛
لیتیوم، سدیوم والپروئات، وکاربامازپین و لاموتریژین است که توسط روانپزشک با توجه به خصوصیات بیماری و خود بیمار انتخاب میشود.
لیتیوم به مدت پنجاه سال است که به عنوان تثبیت کننده حالت خلقی به کار میرود اما چگونگی عملکرد آن هنوز مشخص نیست.
از لیتیوم برای درمان هر دونوع افسردگی و شیدایی استفاده میشود؛ درمان با لیتیوم باید توسط روانپزشک شروع شود. تعیین مقدار دقیق لیتیوم در بدن لازم است، زیرا مقدار کم آن بی اثر و مقدار زیاد آن سمی است بنابراین شما باید به طور مرتب در چند هفته اول آزمایش خون دهید تا مطمئن شوید که از مقدار مناسبی استفاده میکنید.
با ثابت شدن مقدار دارو پزشک شما میتواند لیتیوم را همراه با آزمایش خون منظم برای شما تجویز کند.
مقدار لیتیوم در خون به مقدار آب بدن بستگی دارد. اگر آب بدن کم شود مقدار لیتیوم در خون بالا رفته و احتمال بروز اثرات منفی آن یا حتی اثرات سمی آن وجود دارد.
بنابراین بسیار مهم است که:
آب بسیار بنوشید مخصوصا در مواقعی که هوا گرم یا فعالیت شما زیاد است.
چایی و قهوه کمتر مصرف کنید. چون آنها باعث افزایش ادرار میشود؛ حداقل سه ماه یا بیشتر طول میکشد تا اثرات لیتیوم پدیدار شود. در این مدت با اینکه تغییر حالت روحی شما ادامه دارد باید به خوردن قرصهای لیتیوم ادامه دهید.
ممکن است همزمان داروهای دیگری نیز استفاده شوند ازجمله داروهای کاهنده یا افزاینده میل جنسی، داروهای ضد افسردگی (از جمله SSRIs,TCAs,bupropion,...) خواب آورها، ضداضطرابها وداروهای ضدسایکوز (کوئتیاپین، الانزاپین، ریسپریدون و آریپیپرازول) در مواردیکه روانپریشی نیز بر دردهای بیمار افزوده شده باشد.
بیشتر بخوانید: دو قطبی ها چگونه افرادی هستند؟+ نشانه ها و درمان
مصرف داروهای ضد افسردگی از قبیل: فلوکستین، سرترالین، فلووکسامین، سیتالوپرام، ونلافاکسین و دولوکستین در درمان اختلال دوقطبی با رعایت نکاتی باید انجام پذیرد.
این داروها در درمان اختلالی به نام افسردگی اساسی مؤثرند، اما در تجویزشان برای افراد افسردهای که مبتلا به اختلال دوقطبی هستند (یعنی فرد افسردهای که در گذشته دورهای از شیدایی یا نیمهشیدایی را گذرانده است) باید احتیاط شود.
روانپزشک میتواند آنها را در موارد خاصی در همراهی با سایر داروهای درمان کننده اختلال دوقطبی تجویز کند، اما مصرف خودسرانه داروهای ضدافسردگی ممکن است سلامت بیمار را به خطر بیندازد.
در این افراد، گاهی مصرف داروی ضد افسردگی منجر به دوره جدیدی از نیمهشیدایی یا شیدایی میشود. ایمیپرامین، آمیتریپتیلین، نورتریپتیلین و دزیپرامین، برخی از داروهای ضد افسردگیاند که بیشتر باعث بازگشت دروه شیدایی در فرد بیمار میگردد.
مصرف دارو را قطع نکنید
هنگامی که حال شخص بر اثر مصرف دارو بهتر میشود غالبا مصرف دارو را قطع میکند که این اغلب موجب بازگشت و عود مجدد می شود.
این مشکل رایجی است که در درمان بیماری دوقطبی وجود دارد که متخصصان به آن اصطلاحا اطاعت از درمان میگویند. به زبان ساده تر، لازم و واجب است که بیمار درمان تجویز شده را فارغ از هر پیشرفتی در حال خود تا زمان مشخص شده ادامه دهد.
درمان بیماری اختلال دوقطبی با استفاده از مواد طبیعیتوتها
انواع توت، تمشک، زغال اخته وغیره سرشار از ویتامین C. هستند؛ همچنین تحقیقات مشخص کرده است که ویتامین C. به تنظیم سطح کورتیزول و جلوگیری از افزایش آن کمک میکند.
کورتیزول هورمون استرس است که از غده آدرنال ترشح میشود و در صورت افسردگی و اضطراب، سطح کورتیزول در بدنتان افزایش مییابد که موجب فعال شدن پاسخ استرس، افزایش ضربان قلب و فشارخون، و سرکوب سیستم ایمنی می شود؛ اثرات بلندمدت سطح بالای کورتیزول شامل افزایش خطر ابتلا به بیماری قلبی، افسردگی و بروز مشکلات در خواب است.
غلات
غلات برای قلب بسیار سودمندند در عین حال نیز میتوانند اثر آرامبخش بر خلقوخوی افراد داشته باشند. مصرف کربوهیدراتهای پیچیده مثل برنج قهوهای، نان گندم کامل و غیره میتواند تولید سروتونین در مغز را تحریک کند. بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند که کمبود سروتونین بر خلقوخو تأثیر داشته و منجر به بروز افسردگی و اضطراب شود.
لبنیات
لبنیات مانند شیر، ماست و پنیر دارای منابع فراوان ریبوفلاوین هستند دریافت مقادیر به اندازه کافی از این ویتامین، سیستمهای سنتز و ترشح پروتئین را تحت کنترل نگه میدارد. در صورت کمبود ریبوفلاوین، این سیستم دچار اختلال شده، در نتیجه واکنشهای استرسزا رخ خواهد داد.
سیب، پرتقال، موز
این میوهها مانند انواع توتها حاوی فیبر و مقادیر بالایی ویتامین C. هستند و میتوانند موجب بهبود عملکرد سیستم ایمنی شوند. همچنین، موز حاوی اسیدآمینه تریپتوفان است که میتواند در بدن به هورمون سروتونین تبدیل شود. این هورمون باعث احساس آرامش و نشاط شود.
چای گیاهی
انواع مختلف چایهای آرامبخش در بازار موجودند که میتوانند باعث کاهش اضطراب و نگرانی شوند؛ بابونه قرنهاست که بهعنوان یک درمان سنتی برای ناراحتی معده، اضطراب و بیخوابی استفاده میشود؛ افزودن مقدار کمی شیر به چای بابونه میتواند اثرات آرامبخشی آن را تقویت کند.
شکلات تیره
شکلات تیره همانند انواع توت، سطح کورتیزول (هورمون استرس)، بهعلاوه هورمونهای اپی نفرین و نوراپی نفرین را که موجب بروز احساس اضطراب و عصبانیت در شما میشوند، کاهش میدهد علاوه بر این، شکلات تیره مغزتان را تحریک میکند که موادی به نام اپوئیدها را تولید کند؛ این مواد به شما کمک میکنند که احساس بهتری داشته باشید.
روشهای درمانی روانشناسیاز نقش روان درمانی در درمان نباید غافل شد چه بسا بسیاری از علائم تشدید کننده، مشکلات به وجود آمده از بیماری، کاهش اعتماد به نفس، اضطراب داشتن این بیماری، استفاده از روان درمانی در زندگی بیمار بسیار حائز اهمیت است.
در فاصله بین دورههای شیدایی یا افسردگی، درمانهای روانشناسی میتواند موثر باشد؛ این درمانها باید حدود ۱۶ جلسه یک ساعته به مدت ۶ تا ۹ ماه باشند.
درمانهای روانشناسی اختلال قطبی شامل موارد زیر است:
تربیت روانی (Psycho education) دانستن بیشتر در مورد اختلالات دوقطبی
تحت نظر داشتن حالت روحی کمک کردن به شما برای شناخت زمانهای تغییر حالت روحی
بیشتر بخوانید: اگر این نشانه ها را دارید یک انسان دو قطبی هستید!
استراتژی خلقی کمک کردن برای جلوگیری از تغییر حالت روحی به شیدایی یا افسردگی کامل
کمک برای افزایش مهارتهای سازگاری
شناخت و رفتار درمانی (CBT) برای افسردگی
اگر بیمار قادر و علاقهمند به داشتن بینش نسبت به تعارضهای زمینهای باشد که میتواند اپیزودهای مانیک را شروع و ادامه دهد، این درمان میتواند در بهبود و تثبیت وضعیت بیماران مفید واقع شود همچنین میتواند به بیماران کمک کند که مقاومت به دارو را در خود متوجه شوند و بنابراین پذیرش درمان را افزایش میدهد.
مدت درمان اختلال دوقطبیمدت زمان درمان اولیه این بیمار با توجه به عدم شدید بودن آن معمولا در مدت زمان ۹ ماه تا یکسال انجام میگیرد، ولی در مواردی که اختلال دوقطبی بسیار شدید بوده و فرد را در زندگی و اجتماعیش دچار مشکل کند (عود مکرر دورهها، دوره جنون، استفاده از الکل یا مواد مخدر، داشتن استرس در خانه یا محل کار) درمان برای ۲ تا ۵ سال ادامه مییابد؛ در مواردی هم که بیماری مجددا عود کند درمان طولانی مدت خواهد بود.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اختلال دو قطبی اختلالات روانی دو قطبی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۳۶۴۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله_ زهرا افسر: عکس یک دختربچه اصفهانی صفحه شبکههای اجتماعیام را پر کرده بود؛ عکس دیانای بالای آن بزرگ نوشته: «گم شده». چند روزی اخبار را زیر و رو میکنم اما کسی از پیدا شدن دخترک ۱۱ ساله چیزی نمیگوید. تا اینکه خبر دیگری از دیانا «دختر بچه گم شده اصفهانی» پخش میشود.
دیانا گم نشده بود؛ مادرش او را به یک باغ متروکه برده و با چاقو دخترش را به قتل رسانده؛ بعد جسدش را آتش زده و همه جا اعلام کرده که دخترش مفقود شده است. چند روز از این خبر میگذرد اما فکر این دختر از سرم بیرون نیامده. بستگان نزدیکش گفتهاند این دختر مبتلا به «اتیسم» بوده است. بغض تمام وجودم را میگیرد. به دیانا فکر میکنم؛ به مادرش و به تمام کودکان اتیسمی و خانوادههایشان.
نجات مهدیها
از همان ابتدای کودکی، دایره افرادی که میتوانست با آنها ارتباط برقرار کند بسیار محدود بود. در اولین رفتارهای مهدی، مادرش فکر میکرد کودکش اجتماعی نیست و این کاملاً طبیعی است. اما بعد از مدتی علائم جدیتری از خود را نشان دادند.
مهدی رفتارها و نگاههای متفاوتتری از هم سن و سالهای خودش داشت و نداشتن قدرت تکلم به اضافه موارد دیگری که روز به روز در او ظهور میکرد مادرش را مصمم کرد تا پیگیر این حالات فرزندش باشد. مهدی دچار اختلال یکپارچگی حسی بود؛ یعنی اگر سرش به جایی برخورد میکرد درد را احساس نمیکرد؛ اگر ساعتها غذا نمیخورد گرسنه نمیشد یا بعد از غذا خوردن احساس سیری نداشت. بروز رفتارهای کلیشهای و حرکتی، علائم بیش فعالی و حتی مشکلات گوارشی موارد دیگری بود که نشان میداد مهدی شرایط ویژهای دارد.
مادرش که یک زن دهه شصتی است از همان روزهای اول مواجهه با این علائم به خوبی در مورد این اختلال تحقیق کرد و به موقع درمان فرزندش را شروع کرد. سالهای ۸۸-۸۹ میزان آگاهی نسبت به اختلال اتیسم تقریباً صفر بود تا جایی که حتی عده زیادی از اقوام و آشنایان این مادر سعی کردند او را از پیگیری این اختلال منصرف کنند و نسبت به این موضوع بسیار بدبین بودند. اما زن جوان دست برنداشت و با پیگیریهایش متوجه شرایط مهدی شد. خیلی زود درمان کودک دو ساله شروع شد و همین رسیدگی به موقع باعث شد مهدی حالا در سن ۱۶ سالگی با یک بچه سالم تقریباً فرقی نداشته باشد و اگر کسی گذشته او را نداند چندان متوجه این اختلال در او نمیشود؛ هرچند که این اختلال تا آخر عمر با او همراه است اما شدت آن بسیار کاهش یافته و کنترل شده است.
مدارا با ترس
مهدی کودک مبتلا به اتیسم به همراه مادرش در مراکز توانبخشی دورههای لازم را میدیدند و آموزش آنها همچنان ادامه داشت. او به دستور پزشک داروهایی را برای افزایش سطح تمرکزش مصرف میکرد تا بتواند در هفتسالگی مانند بچههای دیگر به مدرسه برود. سال ۹۴ برای خواندن اول ابتدایی به مدرسه رفت؛ اما نه یک مدرسه عادی. او باید سال سرنوشتساز کلاس اول را در مدرسه استثنایی میگذراند؛ سالی که معمولاً در ذهن و شکلگیری پایه تحصیلی همه کودکان بسیار تأثیرگذار است مخصوصاً برای کودک اتیسمی که شرایط احساسی ویژهای را تجربه میکند.
مهدی، روزهای اول با مادر یا دخترخالهاش سر کلاس درس میرفت؛ اما طولی نکشید که با محیط ارتباط برقرار کرد و توانست تنها پشت نیمکت بنشیند. ترسی که مهدی هفت ساله داشت این بود که نکند برای بازگشت از مدرسه دیر به دنبالش بروند. برای همین یک سوال را مکرراً تکرار میکرد: «مامان! یعنی مدرسهم تمام شد، تو جلوی دری؟».
مطالعات و تحقیقات پزشکی نشان داده که کودکان دارای اختلال اتیسم، ترسهای شدید اجتماعی و احساسی را تجربه میکنند، ترسهایی که شاید برای کودکان یا افراد دیگر معنایی نداشته باشد و غیر منطقی به نظر برسد؛ اما تمام وجود فرد مبتلا به اتیسم را در برمیگیرد و باعث میشود علائم و رفتارهای غیرعادی در او تشدید شوند. کنار آمدن با ترسهای مختلف افراد مبتلا به اتیسم یکی از دشوارترین مواردی است که خانوادهای این افراد با آنها مواجهاند و به صبر زیاد و روحیه قوی برای مدارا با آن نیاز دارند.
اختلال یا استعداد؟
چند ماه گذشت و مادر مهدی خوشحال بود که توانسته با پیگیری به موقع، کودکش را در همان سن هفت سالگی به مدرسه بفرستد؛ تا اینکه یک روز مهدی ناراحت به خانه آمد و گفت دیگر نمیخواهد مدرسه برود. وقتی دلیلش را پرسیدند جواب داد: «من از بچههای دیگر دیرتر یاد میگیرم و آنها من را مسخره میکنند.» خانوادهاش گمان کردند بهانه میآورد تا از زیر درس خواندن فرار کند؛ اما پایان کلاس اول ابتدایی که رسید، مدیر مدرسه کارنامهها را تحویل داد و به مادر مهدی گفت باید یک بار دیگر بخاطر شرایط خاصش اول ابتدایی را تکرار کند. او در ریاضی و نقاشی خوب بود اما در فارسی نه. مهدی فارسی را از سمت چپ مینوشت؛ کاری که شاید بیش از یک اختلال یک استعداد و توانایی خاص باشد.
دومین سالی که مهدی کلاس اول بود هم تمام شد اما بار دیگر به او گفتند که نمیتواند به کلاس دوم برود. بالاخره با پیگیریهای فراوان مادر مهدی مشخص شد دلیل عقب ماندن فرزندش از سایر دانشآموزان کلاس این است که بچههایی که از لحاظ ذهنی مشکل دارند با آنها که معلولیت جسمی دارند و از نظر مغزی سالم هستند، با هم در یک کلاس هستند. در چنین شرایطی طبیعی بود که کودکان اتیسمی و کودکانی که از نظر ذهنی شرایط خاصی دارند از بقیه دانشآموزان عقب بمانند.
مهدی حالا ۱۶ سال دارد و چند سالی است به همراه خانوادهاش مهاجرت کرده است. کودکی که دو سال در کلاس اول ابتدایی درجا زده بود هفت ماه بعد از مهاجرت به ایتالیا میتوانست به ایتالیایی حرف بزند و بنویسد. حالا موفق شده در سن ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شود؛ هرچند هنوز با برخی ترسها و اضطرابها و علائم دیگری از اتیسم دست و پنجه نرم میکند.
آدم امن کودکان خاص باشید
نکته مهم این است که با گذشت سالهای زیاد از شناسایی اختلالاتی مانند اتیسم، هنوز هم آگاهی چندانی نسبت به آن وجود ندارد. رسانههای مختلف، تولیدکنندگان آثار صوتی و تصویری و دستگاههای مربوطه، برای شناساندن بیماریهای خاص و فرهنگ رفتار با آنان چه کردهاند؟ چند اثر هنری در این زمینه ساخته شده است؟
فارغ از حوزه رسانه، کارکنان مراکز مختلف از کادر درمان و آموزش گرفته تا خدمات مختلف و شرکتهای خصوصی زمانی آگاهی و اطلاعات لازم درباره نحوه رفتار با این افراد را دارند؟ این کودکان روزی بزرگ میشوند و ح تی اگر در محیط تحصیلی جداگانهای درس خوانده باشند، نیاز دارند روزی کنار بقیه مردم وارد بازار کار شوند. گروههای مخالف جامعه چقدر پذیرش، معرفت و دانش کافی برای تعامل صحیح با این افراد را دارند؟
هرچند امروزه آموزشهای بیشتری درباره چگونگی رفتار با این کودکان به مردم داده شده؛ اما هنوز نوع رفتار صحیح با افراد اتیسمی آن طور که باید در جامعه فراگیر نشده است. نه تنها جامعه، حتی اطرافیان این کودکان ممکن است هنوز با این خلأ آموزشی مواجه باشند و درست ندانند که طرز برخورد با یک اتیسمی چگونه است. خیلی اوقات بستگان، ناخواسته روان کودک دارای اختلال اتیسم را مورد آزار قرار میدهند و این در حالی است که این افراد اتیسمی به هیچ عنوان نباید از طرف نزدیکان خود احساس ترس و ناامنی کنند.
کوچکترین جملات یا رفتارهای تهدیدآمیزی که شاید در مواجهه با کودکان عادی استفاده میشود برای کودک اتیسمی حکم یک محرک عصبی را دارد و او را به شدت به هم میریزد؛ حتی ممکن است باعث حس ناامنی و ترس ابدی در او شود، طوری که در بزرگسالی به صورت جدی احساس وحشت، او را آزار دهد. نزدیکان این افراد باید آدمِ امن زندگی کودک خود باشند و این حتماً به بهبود سریعتر آنها کمک کنید. اگر کودکی با بیماری خاص به شما اعتماد کند راحتتر تمرینات توانبخشی را انجام میدهد و شما را دشمن خود نمیداند. این همان راز بزرگی است که این خانوادهها باید آن را بدانند و راه و روشاش را پیدا کنند.
بیدفاع؛ مثل یک نوزاد
حتماً دیدهاید وقتی یک نوزاد متولد میشود با هر گریه او، دیگران نظرهای متفاوت میدهند زیرا متوجه خواسته نوزاد نمیشوند. ماجرای کودکان مبتلا به اتیسم هم همین است؛ آنها از سایر هم سن و سالهای خود مظلومتر و به نوعی بسیار بیدفاع هستند؛ مغز فرد اتیسمی نمیتواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی به درستی عمل کند و به همین دلیل است که اکثر آنان منزوی هستند و نمیتوانند از همان سالهای اولیه رشد خود، با دیگران ارتباط برقرار کنند. اولین زنگ خطر برای خانوادهها میتواند همین ارتباط نگرفتن کودکان با محیط پیرامون باشد.
مورد دیگری که افراد حتی بزرگسال مبتلا به اتیسم ممکن است به آن دچار باشند؛ نداشتن قدرت تکلم است. همچنین این افراد در برابر تغییر رفتارهای تکراری و کلیشهای مقاومت دارند و در برقراری ارتباط چشمی تا حدی ناتوان هستند. همچنین این افراد نمیتوانند پاسخ مناسبی به محرکات محیطی نشان بدهند. اختلالات اتیسم، از لحاظ شدت علائم با یکدیگر متفاوت هستند و در سه سطح کلی دستهبندی میشوند: «سطح نیازمند حمایت، سطح نیازمند حمایت زیاد، سطح نیازمند حمایت بسیار زیاد»
نکته حائز اهمیت این است که اگر خانوادهها از همان سنین پایین موارد گفته شده و علائم کلی بیماریهای خاص از جمله اتیسم را بدانند و در صورت مشاهده آنها در کودک خود به پزشک مراجعه کنند؛ میتوانند درمان را شروع کنند و آینده او را نجات دهند. البته به شرط آن که در تشخیص این علائم دچار وسواس فکری نشوند و فقط به تشخیص قطعی پزشک تکیه داشته باشند.
نقطه امن بیرون از گود
اتفاق دختر بچه اصفهانی نه اولین مورد است نه احتمالاً آخرین. پرونده دیانا یادآوری کرد هر خانوادهای توان، آگاهی، صبر و قدرت مالی لازم حمایت و مراقبت از کودکان اتیسمی را ندارد؛ یادآوری کرد همه کودکان اتیسمی به اندازه مهدی خوشاقبال نیستند و شانس زندگی در خانوادهای را ندارند که تمام وقت در اختیار آنان باشند.
همه کسانی که بیرون از گود نشستهاند مادر کودک اصفهانی را مقصر میدانند؛ هرچند در غیرانسانی بودن اقدام او هیچ شکی نیست اما اگر مادر یا پدر آموزشهای لازم را ندیده باشند، تحت حمایتهای روانشناختی قرار نگیرند و در ثبات روانی قابل اطمینانی نباشند، وقوع چنین اتفاقات تلخ و آزاردهندهای بعید نیست.
اکثر خانوادههایی که کودک مبتلا به بیماری خاص مثل اتیسم دارند، تا تجربه کردن آسیب جدی فاصله چندانی ندارند. عدم حمایتهای مادی و معنوی و ناآگاهی گسترده در سطح جامعه این خانوادهها را مشکلات جدی مواجه میکند و سرنوشت بسیاری از زوجهایی که فرزند آنها دچار بیماریهای خاص باشد به جدایی و طلاق منجر میشود.
یک جستوجوی ساده در شبکههای اجتماعی، ناامیدی والدین این کودکان را نشان میدهد. روشن است که اگر این خواندهها به حال خود رها شوند و ساز و کارها مناسب برای حمایت از آنها تقویت نشود، نه تنها در بیماری اتیسم بلکه در ۲۶ گروه بیماری دیگر که در زیرمجموعه بیماریهای خاص قرار گرفتهاند شاهد این سرنوشتهای تلخ خواهیم بود. اینکه سرنوشت یک کودک مبتلا به بیماری خاص، شبیه مهدی باشد یا دیانا، تا حد زیادی میتواند در دستان مسؤولان باشد…
کد خبر 6099238