اگر اين نشانه ها را در خود ميبينيد ، يك انسان دو قطبي هستيد
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۱۰۲۳۸
به گزارش جام نیوز، کسانی که دچار اختلال دو قطبی می شوند معمولا می توان با مشخصه تغییر شدید حالات روحی شناخت.
این بیماری اصولا وقتی که حاد و درمان آن بسیار دشوار می شود، خود را نشان می دهد. در این مقاله اطلاعاتی در خصوص اختلال دو قطبی را آماده کرده ایم. توصیه ما این است که حتما این مقاله را مطالعه کنید و از دست ندهید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طبیعی است هر فردی در طول زندگی دورانی از شادی و افسردگی را تجربه میکند. ولی در مورد افراد مبتلا به اختلال دو قطبی این دو احساس متضاد مکررا در فواصل زمانی تکرار میشود.در مراحل اولیه، نشانههای اختلال دوقطبی ممکن است به جای بیماری روانی با یک مشکل خودش را نشان دهد. به عنوان مثال، ابتدا ممکن است با اعتیاد به الکل یا مواد مخدر یا عملکرد ضعیف در مدرسه، حاضر نشدن سر کلاس یا محل کار ظاهر شود. علائم دوقطبی به طور کلی به سرعت نه به وجود میآیند و نه از بین میروند آنها پایدار هستند و به طور قابل توجهی زندگی فرد را مختل میکنند.
مشکل دیگر این بیماری زمانی است که فرد فقط در دوره افسردگی به پزشک مراجعه میکند و چون کل حالات روحی به پزشک گزارش نمیشود، فقط داروی ضدافسردگی تجویز میشود که تاثیری در بهبودی ندارد. این بیماری در خیلی از موارد مانع از زندگی عادی فرد میشود و او را از جامعه دور نگه میدارد. آن چنان ناتوانش میکند که گاهی پزشک ناچار میشود علاوه بر درمانهای معمول حکم نوعی معلولیت را برای بیمار صادر کند تا به دلایل صدماتی که به خودش و سایرین میزند، او را ازجامعه دور نگه دارد.از آنجا که بیماری مرموز اختلال دوقطبی مثل هر بیماری دیگر با تشخیص دقیق پزشک میتواند بخوبی کنترل شود، شما را با هفت مشخصه اصلی این بیماری آشنا میکنیم.
تغییر سریع موضوع بحث هنگام مکالمه
شخصی که از بیماری اختلال دوقطبی رنج میبرد ذهن پراکندهای دارد. زمانی مغز فعال و قدرت فرآیند اطلاعات زیاد است، به طوری که فرد ایدههای خلاقانه جدیدی ارائه میکند و به همین دلیل وقتی با این فرد در حال مکالمه هستید متوجه میشوید چقدر سریع موضوع و ایدههای مطرح در مکالمه را عوض میکند.
رفتارهای بیش فعالی
گاهی فرد مبتلا به اختلال دوقطبی بسیار فعال است و به فوریت و بدون تفکر تصمیم میگیرد. در چنین حالتی که برخاسته از شیدایی این بیماری است، به اصطلاح فرد نمیتواند یکجا بنشیند و رفتارهای بیش فعالی بروز میدهد.
مبالغه درباره خود
مبتلا به اختلال دوقطبی وقتی شاد و پر از انرژی است، کلی در مورد شخصیت خودش مبالغه میکند. او فکر میکند دیده نمیشود بنابراین سعی میکند با یک تصویر خیالی از خود و با گزافهگویی بسیار آن را به نمایش بگذارد.
تکلم سریع ولی کم
در بعضی مواقع از بیان آنچه در ذهنش میگذرد عاجز است. نمیتواند افکارش را کنترل کند. بنابراین سریع و کوتاه صحبت میکند.
افت و خیز فراوان در حالات روحی
زمانی بسیار فعال و سرحال است که به آن حالت شیدایی یا نیمه جنون میگویند و زمانی غم و نومیدی تمام وجودش را فرا میگیرد که به آن دوره افسردگی گفته میشود. این تضاد اخلاقی میتواند چند روز یا چند ماه طول بکشد، ولی به طور مداوم تکرار میشود.
ولخرجی زیاد
وقتی فرد در حالت روحی شیدایی قرار میگیرد رفتارها و تصمیمات اغراقآمیز دارد. عادتهایی مثل ولخرجی یا تصمیمهای نادرست مالی که هیچ منطقی پشت آن نیست ازخود بروز میدهد. به طوری که شخص ثروتمند میتواند تمام دارایی خود را یکشبه از دست بدهد.
تحریکپذیری
شخصی که به اختلال دوقطبی مبتلاست غریبه و خودی برایش فرق نمیکند. یک حرکت، یک رفتار، یک انتقاد، بحث یا عدم موافقت با عقاید او باعث ناراحتی او شده حتی رفتار پرخاشگرانه مثل کتک کاری و دعوا راه میاندازد.
این بیماری مرموز بیشترعلت ژنتیکی دارد که محرکهای محیطی مثل مرگ یکی از افراد خانواده، شکستهای عاطفی یا اجتماعی میتواند باعث بروز یا تشدید آن شود. به همین دلیل اگر از کودکی این بیماری تشخیص داده شود پزشک متخصص میتواند با داروهای مناسب، مواد شیمیایی مغز یا همان انتقال دهندههای عصبی را کنترل کند تا فرد نه تنها زندگی روزانهاش مختل نشود، بلکه بتواند فرد مفیدی برای خود و جامعهاش باشد. افراد معروفی مثل پیکاسو و مریلین مونرو نیز به این بیماری مبتلا بودند. اولی نقاش بزرگ و بنیانگذار سبک جهانی کوبیسم شد و دومی در دوره افسردگی دست به خودکشی زد. چرچیل نیز از دیگر افراد مشهوری بود که به بیماری دوقطبی مبتلا بود و خودش این بیماری را سگ سیاه مینامید.
پس اگر این بیماری به موقع تشخیص داده وکنترل شود به جای آنکه شخص را منفعل و دور از اجتماع نگهدارد، میتواند او را به فردی تبدیل کند تا شاید بخشی از تاریخ جامعه انسانی شود.
2024
منبع: جام نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۱۰۲۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترومای اجتماعی، طوفان خاموش
وحید محمود قره باغ؛ "شاید بتوان کشته شدن یک یا حتی ۱۰ انسان را در فهم گنجاند، اما کشته شدن هزاران و میلیونها انسان از حدود امکان هرگونه ادراک و پنداری خارج است. " این جملات گونتر آندرس، فیلسوف و شاعر بزرگ آلمانی است؛ زمانی که میخواست عمق فاجعه بمباران هستهای هیروشیما را به تصویر بکشد. کسی که توانسته بود از آلمان نازی فرار کند و این کلمات او به خوبی میتواند در قالب یک موضوع و یا به عبارتی فاجعه، تروما اجتماعی را تبیین کند.
تروما واژهای یونانی به معنای زخم است و اصطلاحا به هر ضربه و شوکی گفته میشود که از بیرون بر بدن و یا روان شخص وارد شود. در ابتدا تروما تنها مختص به پزشکی و جراحی بود و به زخم یا جراحتی اطلاق میشد که عامل خارجی داشت. به مرور این واژه وارد حوزه روانشناسی شد و از این رو یکی از انواع گونههای تروما، ترومای روانی (روان زخم) و همچنین ترومای اجتماعی است. فراموش نکنیم، غالب بیماریهایی که انسان را دچار میکند، ریشه روانی دارد.
ترومای روانی ضربهای است که بر روح و روان انسان وارد میشود که به دنبال خود اثرات سوء و ویرانگری را به دنبال دارد. از سویی ترومای اجتماعی حوزه بیشتر و وسیعتری را درگیر میکند؛ چرا که انسان موجودی اجتماعی است و نمیتواند مستقل از محیط و اطرافیان زندگی کند. در واقع اتفاقاتی ناگواری که برای جوامع رخ میدهد، نمونه بارزی از ترومای اجتماعی است. از جمله این موارد میتوان به تلاطم و تشنجهایی اشاره کرد که گاه به کشتار نیز منجر میشود.
همچنین جنگ، قحطی، خشونت، سرکوبی، بی عدالتی و بیماری از عوامل ترومای اجتماعی هستند. متاسفانه آثار و عواقب مربوط به تروما، ماندگار بوده و شخص و جامعه دیگر جامعه قبلی نخواهد بود. ضمن اینکه ترومای اجتماعی، تالمات خود را به نسلهای آتی نیز سرایت میدهد. ناگفته نماند افسردگی، اختلال خواب، هراس، پوچ انگاری، بی تفاوتی، بی اعتمادی به دیگران، عدم تمرکز و عدم اعتماد به نفس از نشانههای تروماست.
هر چند ترومای اجتماعی قابل درمان است، ولی شرایط و ملزومات خاص خود را میطلبد. امید بخشی به منظور افزایش روحیه یکی از مهمترین عوامل جهت برون رفت از ترومای اجتماعی است. همچنین نگرش گذرا نسبت به گذشته نیز میتواند در این مقوله کارساز باشد. هر چند این مهم نیاز به مهارت و حتی آموزشهای خاص است. از سویی هر چند برخی جوامع با مهارت و مقاومت میتوانند از شرایط تروما خارج شده و حتی آن را تبدیل به یک برتری کنند، ولی غالب جوامع نیز قادر نیستند و به ناچار از آسیبهای عمیق، ماندگار و جدی آن در امان نخواهند بود.
شکل ۱. برخی مجموعهها با مهارت و مقاومت میتوانند از شرایط تروما خارج شده و حتی آن را تبدیل به یک برتری کنند.
ترومای اجتماعی درد و رنجی همگانی است و همت و بینش جمعی میطلبد. در نهایت به همان گونه که در روان شناسی یک انسان بالغ گاهی حتی از یک کودک نیز آسیب پذیرتر است، جامعه نیز نسبت به ترمای روانی شخصی میتواند بسیار آسیب پذیرتر باشد، صدمههای که در نهایت فرد فرد جامعه را متاثر میکند. ترومای اجتماعی همچون فرهنگی غلط است به مانند هوای آلودهای میماند که جامعه تنفس میکند. وقتی شخصی دچار ترومای روانی میشود، نه تنها خود که جامعه را نیز درگیر میکند. حال تصور کنید که افراد کثیری به این بیماری دچار شوند و در واقع تاثیرات سو آن به صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت. این وضعیت بی شباهت به تکثیر ویروسها برای بیماری یک مجموعه نیست.
در ترومای اجتماعی، اشخاصی بیشترین تاثیر را دارند که نه تنها تعادل خود را حفظ میکنند بلکه جامعه را به سوی ثبات سوق میدهند. تاثیر این افراد به مانند نوشدارویی برای جوامع است. در ترومای اجتماعی افراد میبایست به جای بغرنج کردن شرایط به بهبود آن فکر کنند و به جای اینکه انگشت اتهام را به سوی اشخاص و یا برخی مجموعهها بگیرند، باید به فکر همگرایی باشند.
هر چند مهربانی، عطوفت، همدلی و همزبانی در همه مواقع کارساز نیست، ولی در برخی شرایط و موقعیتهای حاد راهگشاست. ترومای اجتماعی مستقل از اینکه در مدت کوتاه و یا زمان طولانی بر جامعه عارض شود، برای درمان نیاز به زمان دارد و به مانند بیماری میماند که هر چند آمدنش لحظهای است، ولی مدتهای مدیدی جوامع را درگیر میکند. امید که مجموعه ها، مهارتها و مقاومتهای لازم برای غلبه بر این چالش بزرگ را کسب کرده و بهره ببرند.