نشانههایی که میگویند شما دو قطبی هستید!
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۲۵۵۲۵
بیماری روحی اختلال دوقطبی را معمولا با مشخصه تغییر شدید حالات روحی میشناسند که اصولا این بیماری وقتی حاد و درمان آن مشکل میشود، بروز میکند.
طبیعی است هر فردی در طول زندگی دورانی از شادی و افسردگی را تجربه میکند. ولی در مورد افراد مبتلا به اختلال دو قطبی این دو احساس متضاد مکررا در فواصل زمانی تکرار میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تغییر سریع موضوع بحث هنگام مکالمه
شخصی که از بیماری اختلال دوقطبی رنج میبرد ذهن پراکندهای دارد. زمانی مغز فعال و قدرت فرآیند اطلاعات زیاد است، به طوری که فرد ایدههای خلاقانه جدیدی ارائه میکند و به همین دلیل وقتی با این فرد در حال مکالمه هستید متوجه میشوید چقدر سریع موضوع و ایدههای مطرح در مکالمه را عوض میکند.
رفتارهای بیش فعالی
گاهی فرد مبتلا به اختلال دوقطبی بسیار فعال است و به فوریت و بدون تفکر تصمیم میگیرد. در چنین حالتی که برخاسته از شیدایی این بیماری است، به اصطلاح فرد نمیتواند یکجا بنشیند و رفتارهای بیش فعالی بروز میدهد.
مبالغه درباره خود
مبتلا به اختلال دوقطبی وقتی شاد و پر از انرژی است، کلی در مورد شخصیت خودش مبالغه میکند. او فکر میکند دیده نمیشود بنابراین سعی میکند با یک تصویر خیالی از خود و با گزافهگویی بسیار آن را به نمایش بگذارد.
تکلم سریع ولی کم
در بعضی مواقع از بیان آنچه در ذهنش میگذرد عاجز است. نمیتواند افکارش را کنترل کند. بنابراین سریع و کوتاه صحبت میکند.
افت و خیز فراوان در حالات روحی
زمانی بسیار فعال و سرحال است که به آن حالت شیدایی یا نیمه جنون میگویند و زمانی غم و نومیدی تمام وجودش را فرا میگیرد که به آن دوره افسردگی گفته میشود. این تضاد اخلاقی میتواند چند روز یا چند ماه طول بکشد، ولی به طور مداوم تکرار میشود.
ولخرجی زیاد
وقتی فرد در حالت روحی شیدایی قرار میگیرد رفتارها و تصمیمات اغراقآمیز دارد. عادتهایی مثل ولخرجی یا تصمیمهای نادرست مالی که هیچ منطقی پشت آن نیست ازخود بروز میدهد. به طوری که شخص ثروتمند میتواند تمام دارایی خود را یکشبه از دست بدهد.
تحریکپذیری
شخصی که به اختلال دوقطبی مبتلاست غریبه و خودی برایش فرق نمیکند. یک حرکت، یک رفتار، یک انتقاد، بحث یا عدم موافقت با عقاید او باعث ناراحتی او شده حتی رفتار پرخاشگرانه مثل کتک کاری و دعوا راه میاندازد.
این بیماری مرموز بیشترعلت ژنتیکی دارد که محرکهای محیطی مثل مرگ یکی از افراد خانواده، شکستهای عاطفی یا اجتماعی میتواند باعث بروز یا تشدید آن شود. به همین دلیل اگر از کودکی این بیماری تشخیص داده شود پزشک متخصص میتواند با داروهای مناسب، مواد شیمیایی مغز یا همان انتقال دهندههای عصبی را کنترل کند تا فرد نه تنها زندگی روزانهاش مختل نشود، بلکه بتواند فرد مفیدی برای خود و جامعهاش باشد. افراد معروفی مثل پیکاسو و مریلین مونرو نیز به این بیماری مبتلا بودند. اولی نقاش بزرگ و بنیانگذار سبک جهانی کوبیسم شد و دومی در دوره افسردگی دست به خودکشی زد. چرچیل نیز از دیگر افراد مشهوری بود که به بیماری دوقطبی مبتلا بود و خودش این بیماری را سگ سیاه مینامید.
پس اگر این بیماری به موقع تشخیص داده وکنترل شود به جای آنکه شخص را منفعل و دور از اجتماع نگهدارد، میتواند او را به فردی تبدیل کند تا شاید بخشی از تاریخ جامعه انسانی شود.
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۲۵۵۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فقط افرادی که در خانوادهای سمی بزرگ شدهاند این ۷ مورد را درک میکنند
نحوه بزرگ شدن شما تا بزرگسالی، چه خوب و چه بد، بر رفتارتان تأثیر میگذارد تجربیات مخرب اولیه زندگی زخمهای عاطفی ماندگاری از خود به جای میگذارند.
آنها اغلب روابط شما را به گونهای تحت تاثیر خود قرار میدهند که درک آن دشوار است.
در ادامه، به بررسی ۷ چیز در زندگی میپردازیم که طبق اصول روانشناسی، افرادی که در خانوادهای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان میکنند.
۱) زندگی در تنش مداوم
بزرگ شدن در یک خانواده سمی میتواند به معنای زندگی در یک تنش دائمی باشد. هرگز نمیدانید که درگیری بعدی چه زمانی رخ خواهد داد روانشناسان خاطرنشان میکنند که اعضای سمی خانواده ممکن است معتاد به درگیریهای مداوم باشند در نتیجه، آنها از نظر احساسی بیش از حد واکنش نشان داده و در جمع یا در فضای خصوصی عصبانیتشان را نشان میدهند.
بزرگ شدن در چنین محیط ناآرامی مانند حرکت در میدان مین بوده که در آن هر قدم مملو از خطر است از لحظهای که از خواب بیدار میشوید، تا زمانی که به رختخواب میروید، یک حس تنش وجود دارد؛ مانند طوفانی که در حال وقوع است.
شما در چنین شرایطی مجبور هستید که همیشه رفتارها و سخنان خود را بررسی کنید و هرگز نمیدانید که یک نظر ظاهراً بی ضرر چه زمانی طوفانی را برمی انگیزد این حالت حتی پس از مستقل شدن به سختی از بین میرود.
۲) احساس میکنید که در افت و خیز احساسی هستید
اعضای سمی خانواده همیشه در آستانه انفجار نیستند گاهی اوقات، آنها آرام، دوستداشتنی و خوب به نظر میرسند. درست پیش از اینکه بدون هیچ هشداری وارد حالت سمی خود شوند.
این دقیقاً همان چیزی است که باعث میشود احساس کنید که انگار در یک ترن هوایی احساسی هستید درست زمانی که فکر میکنید در امانید، یک طغیان شما را به قلمروی دلواپسی پرتاب میکند این تغییرات سریع خلق و خو باعث ایجاد حس بی ثباتی میشوند.
بچههایی که در چنین شرایطی بزرگ میشوند و نمیدانند که چه چیزی انتظارشان را میکشد، ممکن است دچار اضطراب شده و دائماً خود را برای حمله عاطفی بعدی آماده کنند.
۳) مراقبت از دیگران
کودکان در خانوادههای سمی ممکن است خود را در نقشهایی بیابند که معمولاً برای بزرگسالان تعریف شده اند؛ مانند نقش مراقب، این امر آنها را وادار میکند که خیلی سریع بزرگ شوند و کودکی و معصومیت آنها را میرباید.
بر اساس اصول روانشناسی، اگر مجبور باشید از همان ابتدا نقش مراقب را بازی کنید، این احتمال وجود دارد که هویت خود را با انجام کارهایی برای دیگران پیوند دهید.
در حالی که کمک کردن خوب است، با داشتن چنین ذهنیتی این کار را بیش از حد و بدون تعیین مرزهای سالم و توجه به نیازهای خود انجام میدهید.
در این صورت، عزت نفس شما آسیب میبیند. به خصوص اگر این باور را داشته باشید که تنها در صورتی شایسته عشق و احترام هستید که بتوانید به دیگران کمک کنید.
۴) عزت نفس پایین
افرادی که در خانوادههای سمی بزرگ شده اند، اغلب در دوره بزرگسالی با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم میکنند اگر در دوران کودکی خود مجبور بودید که با انتقادات بی وقفه کنار بیایید، همان افرادی که باید به شما عشق بیقید و شرط میدادند، باعث شدند که احساس بی ارزشی کنید.
هنگامی که متقاعد شدید بی ارزش هستید، از بین بردن این باور دشوار است. حتی در موقعیتهایی که به طور عینی موفق هستید، ممکن است دچار احساس بی کفایتی و شرم شوید.
بنابراین، اهداف بزرگ تری را برای خود تعیین کرده و اگر نتوانستید به آنها دست یابید، خودتان را سرزنش میکنید.
۵) کمالگرایی
فرزندان خانوادههای سمی میتوانند دچار کمالگرایی شوند. شاید پدر و مادرتان اشتباهات شما را به عنوان یک نقص، به جای بخشی از زندگی عادی تلقی میکردند.
بنابراین، ممکن است این رفتار باعث شده باشد که شما در دوره بزرگسالی فکر کنید که باید از اشتباهات به هر قیمتی اجتناب کرد و تلاش برای کمالگرایی یک هنجار است؛ نه یک استثنا.
تمایل به کمالگرایی همچنین میتواند ناشی از نیاز به کسب تایید یا اجتناب از انتقاد در یک محیط خانوادگی سمی باشد که در درازمدت باعث استرس مزمن و نارضایتی از زندگی خواهد شد.
۶) سرکوب احساسات
محیطهای سرکوبکننده عاطفی در دوران کودکی، بیان آشکار احساسات را برای افراد چالشبرانگیز میکنند.
روانشناسان خاطرنشان کرده اند که سرکوب احساسات یک راهبرد معمول مقابلهای است که توسط اعضای خانوادههای سمی استفاده میشود.
کودکان در چنین خانوادههایی این باور را دارند که ابراز احساسات میتواند منجر به نادیده گرفته شدن یا حتی خشونت و شرمندگی شود؛ بنابراین آنها احساسات خود را سرکوب میکنند که باعث میشود ایجاد روابط عمیق در دوره بزرگسالی چالشبرانگیزتر شود.
اگر نتوانید به طرف مقابل بگویید که واقعاً چه احساسی دارید، چگونه میتوانید به او نزدیک شوید؟
۷) مکانیسمهای مقابلهای ناسالم
بزرگ شدن در یک شرایط سمی میتواند باعث شود مکانیسمهای مقابلهای دیگری در شما شکل گیرند:
کنارهگیری از تعاملات اجتماعی به عنوان راهی برای محافظت از خود در برابر رنجهای عاطفی بیشتر
سوء مصرف مواد مخدر برای از بین بردن درد عاطفی یا مقابله با استرس
انجام رفتارهای خودآزاری در تلاش برای مقابله با احساسات طاقتفرسا یا به دست آوردن حس کنترل
صرف زمان بیش از حد در شبکههای اجتماعی یا خیالبافی به عنوان وسیلهای برای فرار از واقعیتهای زندگی ناکارآمد خانوادگی
منبع: روزیاتو
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی خواندنیها